پاسخ سوال شما از زبان استاد محمودی
سوال:
استاد کم میخونم، بی حالم، همش خوابم میاد چکاری باید انجام بدم؟ یک راه حل بدید؟
و این که از الان به بعد مطالب جدید بخونیم یا نه هر چی خوندیم رو جمع بندی کنیم؟ (بعد از دی ماه شروع کردم)
کلید واژههای کم میخونم، بیحالم، خوابمون میاد نکات اصلی این سوال هستن. اگر بخوایم بگیم که این کلید واژهها کجاها میتونن کنار همدیگه جمع بشن دو تا شرایط ویژه رو میتونیم براشون تعریف بکنیم. شرایط اول اضطراب فراگیره و شرایط دوم زمانیه هست که داوطلب دچار اهمال کاری شده.
اما در ارتباط با اضطراب فراگیر ذهن معمولا در این مواقع برای رهایی بهترین گزینهای رو که پیشنهاد میکنه خوابیدنه یعنی وقتی شما درجاتی از اضطراب فراگیر رو تجربه میکنید ممکنه هم دچار نشانههای جسمی (مشکلات پوستی، مشکلات گوارشی مثل سندروم روده تحریک پذیر) بشید و هم احساس خوابالودگی در شما به وجود بیاد. یعنی شما با وجود این که ساعت خواب کافی داشتید ولی همش احساس میکنید که دوست دارید بخوابید و دیگه درس نخونید و از فضای درس دور باشید و یا حتی وقتی هم که خوابتون کافی هست دائما احساس بیحالی میکنید.
شما برای این که این اضطراب فراگیر رو از بین ببرید اول باید منشاء این اضطراب رو شناسایی بکنید. خیلی وقتها اصلیترین منشاء میشه بی برنامگی! یعنی ما وقتی دید درستی از مسیر باقی مونده و کارهایی که میتونیم انجام بدیم و کارهایی که با انجام اون کارها میتونیم به چه نقطهای برسیم نداریم طبیعتا دچار استرس میشیم. این استرس وقتی دائمیه و همراه میشه با نشخوارهای فکری تبدیل میشه به اضطراب.
و حالا این اضطراب مارو اذیت میکنه و ممکنه نشانههای جسمی هم در ما به وجود بیاره مثلا بعضی افراد ممکنه ریزش شدید مو داشته باشند و حتی نشانههای جسمی دیگه! پس برای برطرف کردن این اضطراب اول باید منشاء شناسایی بشه و اگر بعدا با رفع اون منشاء باز هم اون مشکل برطرف نشد از متخصصین روانپزشک در این حوزه کمک بگیرید.
و اما اهمالکاری
اهمال کاری به حالتی گفته میشه که شما آگاهانه و ارادی اون مسئولیتی که باید انجام بدید رو انجام نمیدید، یعنی الان میدونید درس خوندن خیلی کار مهمیه و حتی میدونید که اگر درس نخونید چه آسیبهایی ممکنه به شما زده بشه و با پذیرش این آسیبها و به صورت ارادی باز کم درس میخونید. ریشه این رفتار کجاست؟ ریشه این رفتار این جاست که شما نمیتونید احساس منفی که با انجام دادن اون کار باهاش مواجه میشید رو مدیریت کنید. یعنی چی؟ برای مثال فرض کنید شما از ابتدای سال درس شیمی رو به اندازه کافی نخوندید و خوب تست نزدید و الان میدونید که اگه بخواید برید درس شیمی رو بخونید حجم مطالب نخونده خیلی زیاده و تستهایی که نزدید خیلی زیاده، احتمالا اگر جزوتون رو باز بکنید ممکنه تو بخشهای متعددی دچار مشکل بشید و طبیعتا شما با انجام دادن این فعل با این احساسات منفی مواج میشید. مثلا اگر قرار باشه به عنوان نمونه برید درس شیمی رو بخونید ممکنه دچار این احساسات منفی بشید و چون ذهن شما نمیخواد با این احساسات منفی مواجه بشه میاد اهمال کاری انجام میده. یعنی به صورت آگاهانه و ارادی با پذیرش مخاطراتی که ممکنه انجام ندادن این فعالیت و یا با تاخیر انجام دادن این فعالیت برای شما داشته باشه اهمال کاری میکنه و اون کار رو انجام نمیده.
راه حلش چیه؟ راه حلش اینه که شما این افکار منفی رو ببینید و یاد بگیرید که با این احساست منفی با انجام دادن اون کار مواجه بشید یعنی این افکار منفی رو ببنید، بپذیرید و تمرین کنید که این کار رو انجام بدید و بهشون توجه نکنید. یعنی همین دانشآموزی که به عنوان نمونه سیصد صفحه جزوه نخونده داره باید به خودش بگه باشه اشکال نداره روزی ده صفحه رو میخونم و اگه سی روزم بخونم میتونم یکبار این جزوه رو بخونم پس وقتی قراره روز اول ده صفحه اول رو بخونه باید بتوانه احساسات منفی که صفحات نخونده از اون جزوه داره رو ببینه و بپذیره و بدون این که بهشون توجه بکنه کارشو درست انجام بده.
اگه بتونید با اضطراب فراگیر یا اهمالکاری به این شیوهای که توضیح دادیم برخورد بکنید هر سه تا کلید واژه کم خوندن و بیحالی و احساس خوابالودگی دائمیه شما برطرف میشه.
اما بخش بعدی که از دی شروع کردید مطالب جدید بخونید یا نه این باید بصورت دقیق و جزئی بررسی بشه و نیاز هست که با یک برنامه ریز تحصیلی و یک مشاور تحصیلی این رو مطرح کنید شاید لازم باشه مطالب جدید هم خونده بشه. برای مثال درس زیست شناسی برای کنکور 24 فصل داره و داوطلبی رو تصور بکنید که 6 فصل رو خونده و تست زده و همچین داوطلبی حتما باید در فرصت باقی مونده هم مطالب جدید بخواند و تست هم بزنه چون اون میزانی که کار کرده برای موفقیتش کافی نیست.